سلامي به گرمای خورشید مهربون، خدمت همه بازدیدکننده هاي گل و باحال مجله تفريحي، آموزشي بزرگ و متفاوت جذابستان.
بنده مخلص شما كاربران عزيز اين سايت، سعید حیدری هستم مديريت سايتمون، از شهر کرج.
من این وبلاگ بزرگ و پرتنوع رو با هدف سرگرمی، شادی و افزایش آگاهي شما كاربران گرامي و فهيم ایجاد کردم.
صميمانه امیدوارم که شما كاربران نازنين، اوقات بسیار خوش، مفرح و پرباري رو در این سايت جذاب و پرمحتوا سپری کنید و از مطالب، عکس ها، ظاهر و البته امکانات سايت خودتون نهایت رضایت رو داشته باشید و هميشه در پناه پروردگار يكتا، تندرست، رو به رشد، موفق و سربلند باشيد. الهي آمين.
مرد فقیرو پرخوری را به جرمی زندانی کردند. در زندان هم آرام نگرفت و متنبه نشد و به زور غذای زندانی ها را می گرفت و می خورد و آنقدر اذیت کرد تا بالاخره زندانی ها به قاضی شکایت بردند که « نجات مان بده ! این زندانی پرخور ، عاصی مان کرده است و نمی گذارد یک وعده غذا از گلوی مان پایین برود. »
سلامي گرم و صميمانه بر همه ي بازديدكنندگان عزيز و محترم جذابستان كبير! حالتون چطوره دوستان؟ خدمتتون عرض كنم كه در اين پست درجه يك سايت، براي شما خوبان مهربان، داستان كوتاه آموزنده گفتگوی جالب یک مهندس با مدیر! رو توي وبلاگ باحالمون قرار دادم كه در ادامه مطلب ميتونين اون رو بخونين، استفاده كنين و به شدت لذت ببرين. اميدوارم از اين پست مفيد سايت هم راضي و خشنود باشين عزيزان. مواظب خودتون و خانوادتون باشين. خيلييييي زياد دوستون دارم. يا علي مدد. خدانگه دارتون.
سلام كاربران عزيز وبلاگ تفريحي جذابستان. حالتون چطوره؟ امروز براي شما دوستان گلم، يه داستان بسيار خواندني و مفيد و آموزنده رو در نظر گرفتم. اميدوارم كه براتون جالب باشه و به دردتون بخوره. تا بعد خدا همراهتون. يا علي مدد.